شیر زنی از دیار کلهر..
تاريخ : 25 / 9 / 1391برچسب:, | 9:2 | نویسنده : mohammad

همه آنهايي كه سفري به كرمانشاه داشته اند، وبراي اولين بار مجسمه زن تبر به دست را كه در يكي از ميادين اين شهر قرار گرفته، را ديده اند از خود مي پرسند كه اين زن كيست و مگر چه كرده كه تنديس او را اينچنين نصب كرده اند.

«فرنگيس حيدرپور» متولد سال ۴۱ از روستاي «گور سفيد» گيلانغربي است كه در جريان جنگ تحميلي با رشادت و شجاعت خود حماسه اي را آفريد كه بر اثر آن به شيرزن ايران شهرت يافت.

ماجراي فرنگيس به روزهاي آشفته حالي دختر جواني برمي گردد كه هنوز رخت عزاي برادر شهيدش را به تن داشت كه خبر شهادت اعضاي خانواده اش را در حادثه اصابت گلوله توپ دشمن به اتومبيل حاملشان مي شنود.

فرنگيس حيدرپور در اين مورد مي گويد: «سال ۵۹ بود و من ۱۸سال داشتم كه آنها به روستاي ما حمله كردند و ما خيلي شهيد داديم، مردم مجبور شدند فرار كنند و در دره مخفي شوند. در اين جريان از اعضاي خانواده من هشت نفر (برادر، دايي، عمو، پسردايي، دختر دايي، دختر عمو و …) شهيد شدند
همان روز كه به دره رفتيم، نزديكي هاي غروب بود كه تشنه و گرسنه شديم؛ من با پدر و برادرم به روستا آمديم تا غذا بياوريم. آخر چيزي پيدا نمي شد. نزديك رودخانه دو سرباز دشمن را ديديم؛ از دست آنها به شدت خشمگين بودم، من تبر به دست، به سمت آنها حمله ور شدم كه يكي از آنها كشتم و ديگري را زخمي كردم و درنهايت به اسارت در آوردم.»

وي كه اكنون داراي 4 فرزند است، مي گويد: در موقع اين حادثه 18 بهار از عمرم گذشته بود و در همان آغازين روزهاي جنگ، شاهد شهادت دختر عمو، پسر عمو، دايي و اسارت 2 برادر خود بودم و زماني كه با اين دو عراقي برخورد كرديم بدون هيچ درنگي با تبر به آنها حمله ور شدم.

اين زن شجاع در پاسخ به اينكه آيا آن تبر را هنوز در اختيار دارد يا خير مي گويد: در ديداري كه با سرلشكر فيروزآبادي در تهران داشتم به دليل ممنوعيت حمل آن در هواپيما آن را به ايشان تقديم كردم.
وي كه اينك افتخار مي كند توانسته در زمان جنگ با دفاع از خود و ميهن اسلامي تا اندازه اي دين خود را به نظام اسلامي ادا كند، مي افزايد: اگر دوباره كشورم مورد تجاوز دوباره قرار گيرد باز هم همانند گذشته آماده فداكاري و شهادت هستم.